آیا در حمام کردن کودکتان دچار مشکل هستید؟
تغذيه كمكي
قصه گفتن براي تكامل مغز نوزاد لازم است
شعر کودکانه خورشید خانم
راه حل های خوب برای رفتارهای بد
سرکشی:انتظارات خود را تفهیم کنید. به کودکتان بفهمانید که لحن صحبتتان جدی است و درخواستتان را باید انجام دهد، مثلاً بگویید: اگر واقعاً برای انجام ندادن آنچه که از تو می خواهم دلیل خوبی داری، با لحنی مؤدبانه به من بگو. هر وقت که کودکتان سعی می کند با شما جر و بحث کند، خواسته خود را لغت به لغت تکرار کنید. به او کمی آزادی عمل بدهید، مثلاً بگویید: "امروز باید کارهایت را انجام دهی. دوست داری که قبل از شام آن را تمام کنی یا بعد از شام؟" گاهی با او مدارا کنید. توضیح دهید که اگر کودکتان کاری را که شما از او می خواهید، انجام ندهد، برای او عواقبی خواهد داشت. او ممکن است هر کَلَکی بزند تا نظر شما را عوض کند، اما مقاوم باشید و اجازه ندهید که ترفندهای او در شما اثر کند. ۲) نق زدن:واکنش هایتان را در مقابل رفتار کودکتان عملاً نشان دهید. ممکن است نق زدن طوری برای او عادت شده باشد که حتی خودش هم از صدای آزار دهنده خود، خبر نداشته باشد. به او تفاوت بین صدای نق زدن و یک لحن عادی صحبت کردن را نشان دهید. هیچ بردباری از خود نشان ندهید. وقتی فرزندتان برای اولین بار نق زد قاطعانه به او بگویید: "ساکت شو، نمی خواهم صدای نق زدنت را بشنوم، لطفاً هرچه می خواهی با لحنی آرام و قشنگ به من بگو." بعد برگردید و اعتنایی به او نکنید. وقتی که او حتی به مدت چند ثانیه آرام شد، به سمت او برگردید و آرام بگویید: "من به صدای قشنگ تو گوش می کنم، می توانم کمکت کنم؟" تفریح را متوقف کنید. اگر کودکتان به هنگام بازی و تفریح، ناله و زاری کرد، به او بگویید: "تو داری گریه می کنی؟ تو به قوانین آشنایی داری و می دانی قرارمان چیست، اگر دوباره گریه کنی برمی گردیم خانه." ۳) نسنجیده حرف زدن:به کودکتان یاد بدهید که قبل از عمل کردن، فکر کند. ثانیه هایی را که کودکتان طبق روش بالا برای فکر کردن می گذراند تا مبادا احساساتی عمل کرده باشد و فکر می کند تا حرف سنجیده و عمل شایسته ای از او سر بزند - ممکن است موجب بروز یک تحول اساسی در او شود، مخصوصا در حالت های پرتنش و بالقوه خطرناک. نتایج را در نظر بگیرید. به کودکتان یاد بدهید که از خود چنین سؤالاتی را بپرسد: «آیا این کار درست است یا نه؟ آیا باعث ناراحتی کسی می شود؟ آیا مشکلی برایم پیش خواهد آورد؟ اگر آن کار را انجام دهم، اثر عمیقی روی من خواهد گذاشت؟» به او بیاموزید فکر کند که یک پیشگوست و می تواند آینده را ببیند، بعد از خودش بپرسد، اگر آن را انجام می دادم، چه اتفاقی می افتاد؟ با او در قانون تصمیم گیری انتقادی سهیم شوید، مثلاً بگویید: "اگر احساس راحتی نمی کنی، انجامش نده". از اشتباه ها درس بگیرید. اگر کودکتان تصمیمی غیر عاقلانه گرفت، از این اشتباه به عنوان فرصتی برای کمک کردن به او استفاده کنید، در این صورت او برای تصمیم گیری بعدی آماده تر می شود. ۴) گاز گرفتن:سریع بچه ها را از هم جدا کنید. هرگاه کودکتان کسی را گاز گرفت، به او بگویید: «تو نباید مردم را گاز بگیری».کودکتان را از موقعیتی که باعث درگیری می شود، جدا کنید. *به کودک گاز گرفته شده، توجه بیشتری کنید*. برای این که به کودکتان بیاموزید که گاز گرفتن باعث آسیب دیگران می شود، کمک کنید تا فکرش را گسترش دهد، بچه مصدوم را دلداری و تسکین دهید و به او بگویید: "خیلی متأسفم، باید دردت آمده باشد، می توانم کمکت کنم؟" *رفتار دیگری به او بیاموزید*. اگر کودک نوپای شما در حال دندان درآوردن است، چون لثه هایش زخم هستند، از گاز گرفتن لذت می برد و دوست دارد اشیاء را گاز بگیرد، بنابراین مطمئن شوید که او چیز مناسبی برای گاز گرفتن دارد تا به این طریق ناراحتی اش را برطرف کند. معمولاً چون بچه ها مهارت های بیانی شان گسترش نیافته تا بتوانند نیازهایشان را بیان کنند، احساساتشان جریحه دار می شود. سعی کنید به کودکتان کمک کنید تا احساساتش را طبقه بندی کند. اگر او به اندازه کافی بزرگ شده است به او یاد بدهید بگوید: «دارم عصبانی می شوم» - یا «می خواهم بازی کنم». وقتی کودکتان مشغول بازی است از نزدیک بر او نظارت داشته باشید، به این ترتیب می توانید قبل از این که کسی را گاز بگیرد، مانع او شوید. به آرامی دستتان را روی دهان او بگذارید و بگویید: "تو حق نداری کسی را گاز بگیری، هرچه که می خواهی در قالب کلمات به ما بگو." "
بلوغ و نو جوانی
نوجوانی، بلوغ و جوانی دوران حساس زندگی هر فردهستند. دوران نوجوانی زمانی است که تغییرات ظاهری و درونی با هم همراه می شوند تا کمال فرا رسد. در این دوران نه تنها رشد جسمانی آهنگی سریع دارد بلکه تکامل احساسات، روابط اجتماعی و منطقی نیز حرکتی تند و رو به جلو دارند. بلوغ دوران شناخت خود و پدیده های پیرامون خود است و شناخت یعنی تولد و زندگی دوباره. جوانی دوران تجارب سبز است. سبز سمبول طراوت، تازگی، روییدن و بهار است. سرما را از خاطره ها می زداید و خورشید را باهمه لطفش به یاد می آورد. بی شک سلامت جسمی، روحی و روانی در این مقاطع زندگی اساس احساسات زیبا و تجربیات موفق است. نوجوان بلوغ را تجربه می کند و تنها با دانش از وقایع این دوران است که او می تواند به خوبی از تغییرات روحی و جسمی خود استقبال کند و از آن یک فرصت در جهت رشد مهیا کند. جوان خود را در میان انبوهی از نیازهای جدید و احساسات نو می بیند، تغییراتی که به خودی خود ذاتی مقدس دارد و هدفش آماده سازی انسان برای برعهده گرفتن مسئولیتهای زندگی اجتماعی و خانوادگی است. این تغییرات دنیای جدیدی از تواناییها را به روی جوان می گشاید و در مقابل مسئولیتهای گوناگون فردی، خانوادگی، اجتماعی و از همه مهمتر مسئولیت در مقابل خود و خدای خود را پدید می آورد. سلامت روح و جسم کلید برخورد صحیح با این تغییرات بالقوه مثبت است. جوان باید بداند که چه مسائلی روح و جسمش را تهدید می کند. او باید بداند که در مقابل تواناییهایی که خداوند به او اعطا نموده، چه مسئولیتهایی دارد. او باید روشهای حفظ سلامت خود را بشناسد و با آگاهی بر تهدیدات بیرونی مقابله کند و درعین حال از جوانی خود لذت برد و آنرا در خدمت ارتقاء خود و جامعه بکار گیرد.
کمک کنید تا حسادت نکند
ورود نوزاد دوم به خانواده برای كودك اول، بحران بزرگی را به وجود میآورد اما بر اساس چگونگی رفتار والدین با فرزند بزرگتر، ممكن است او حسود و كینهتوز بار آید یا مهربان و دور از حسد. از این رفتار مطلعید؟ *حسادت به فرزند تازه وارد * او كه تا آن زمان مورد توجه والدین بوده است با آمدن نوزادی دیگر موقعیتش را در خطر میبیند و احساس ناخوشایندی پیدا میكند. از یك طرف دوست دارد به او بپیوندد و از طرفی احساس میكند جایگاه خود را از دست داده است. حالا برادر یا خواهر جدید، مركز توجه والدین شده است. پس روی تخت او میخوابد، اصرار دارد شیشه شیر را او در دهانش بگذارد، نوزاد را در بغل گرفته، محكم میفشارد و... هیجان حسادت در 14، 15 ماهگی كاملاً دیده شده است. یعنی اگر مادر یك نوزاد 14 ماهه، نوزاد دیگری را در آغوش بگیرد، نوزاد خودش واكنش نشان میدهد. گاهی اوقات حسادت خود را به صورت تغییر رفتار خود نشان میدهد. مثلاً رختخواب خود را تر میكند یا به مكیدن شست خود مبادرت میورزد و گاهی اوقات از خوردن غذا خودداری میكند یا از برخورد با اشیاء ترس نشان میدهد. از جمع، گوشهگیری و تظاهر به بیاعتنایی میكند، با رقیب خود دشمنی و بدرفتاری میكند و از شخص مورد علاقه دوری میكند. هدف بچهها از اجرای این گونه اعمال، جلب توجه مادر و منحصر نمودن علاقه و محبت او به خویشتن است. در حقیقت آنها از این وسیله دفاعی برای برخورد با موقعیت نامطلوب استفاده میكنند. حسادت در میان بچهها در سالهای سوم و چهارم زندگی بیش از سایر اوقات است. چند توصیه برای رفتار با فرزندی كه به نوزاد جدید حسادت میكند: 1- این كه كودك 5 ساله به نوزاد حسادت كند امری طبیعی است. او مجبور است شرایط جدیدی را تحمل كند. از این پس در هر آنچه داشته، باید با دیگری شریك شود؛ پس احساس او را درك كنید. به هیچ وجه نباید با رفتارمان آن حس حسادت را تقویت كنیم. 2- او را در فعالیتهای مربوط به شیرخوار شركت دهید تا احساس طرد شدن نكند. مثلاً او را با مسئولیت نگهداری نوزاد درگیر كنید، از او بخواهید پوشك نوزاد را برایتان بیاورد. وقتی شما در اتاق نیستید او را سرگرم كند. هنگامی كه نوزاد گریه میكند آرام به پشت نوزاد بزند و او را ساكت كند. 3- اگر اصرار دارد نوزاد را در آغوش بگیرد با رعایت نكات ایمنی این اجازه را به او بدهید. به او یاد بدهید چگونه نوزاد را بغل كند و در طول روز بگذارید نوزاد را در آغوش بگیرد. 4- رفتارهای مناسب كودك را تشویق كنید؛ مثلاً بگویید از این كه در عوض كردن لباس كوچولو به من كمك كردی متشكرم، تو خیلی خوب به من كمك میكنی. 5- زمانی را در طول روز به فرزند اول اختصاص دهید و حتی سعی كنید چند دقیقه با او تنها باشید. احساس خود را به او نشان دهید و بگویید كه دوستش دارید تا او نیز احساسات خود را برای شما بیان كند. حتی زمانی خیلی كوتاه او را در آغوش بگیرید. اگر عادت داشته روی زانوی شما بنشیند باز هم این امكان را در اختیارش قرار دهید. 6- واكنشهای نوزاد را برایش توصیف كنید، مثلاً بگویید: او دوست دارد تو بهآرامی با او رفتار كنی. این توضیحات موجب بهتر شدن روابط بین آنان و لذت بردن از وجود یكدیگر خواهد شد. 7- توصیهای كه به والدین میشود، این است كه قبل از تولد فرزند دوم تمام مسائل را برای بچه اول توضیح دهند و اثرات مثبت برادر و خواهر داشتن و اثرات منفی تنهایی را برایش بیان كنند. 8- بعد از تولد فرزند دوم این مسئله را رعایت كنند كه تمام حواسها و ذهنها عطف به بچه دوم نشود و در تمام كارها از بچه اول كمك گرفته و او را در بزرگ كردن بچه دخیل كنند. از طرف دیگر زمانی كه خانواده و بستگان شما فرزند جدید را ملاقات میكنند به آنها یادآوری كنید كه به كودك بزرگتر نیز توجه كنند. 9- اهمیت دادن به كودك و نظرخواهی از او این احساس را در كودك به وجود میآورد كه هنوز برای خانوادهاش عزیز و محترم است و احساس بزرگی میكند. 10- اگر كودك بزرگتر اشتباه جزئی كرد چشمپوشی كنید و اگر عمداً یا غیر عمد به نوزاد ضرر زد، مناسب و معقولانه رفتار كنید و به خاطر داشته باشید كه دعوا كردن او فقط باعث ازدیاد حسادتش میشود. فرض كنید كودك 4 ساله شما به طور عمد دستش به چشم نوزاد خورده و او گریه میكند. شما میتوانید در حال بغل كردن نوزاد به كودك 4 ساله خود بگویید: حتماً حواست پرت شده بود كه مواظبش نبودی، درسته؟ حالا بیا كمك كن ببینم به چشم او آسیبی خورده یا نه. وقتی كودك ببیند كه شما او را از خود نمیرانید و با منطق با او صحبت میكنید، میفهمد كه دلیلی برای حسادت وجود ندارد. 11- او را از خود دور نكنید. مثلاً والدینی كه برای سهولت كار خود، فرزند بزرگترشان را برای مدت طولانی پیش پدربزرگ و مادربزرگ یا پیش هر آشنای دیگری میفرستند تأثیر مخربی روی رفتار خود بر جای میگذارند. البته خیلی خوب است كه والدین از كمك نزدیكان هم بهره بگیرند اما تمام كودكان حق دارند نزد والدین خود زندگی كنند و نباید آنها را از حقشان دور كنید. 12- پدر خانواده هنگامی كه وارد خانه میشود، بلافاصله سراغ نوزاد نرود بلكه ابتدا به سوی فرزند بزرگتر رفته، پس از كمی بازی و صحبت با او نزد نوزاد برود و در بدو ورود هرگز از فرزند اول سۆال نكنید حال نوزاد چطور است؟ 13- در حضور فرزند اول نباید فرزند دوم را زیاد ناز و نوازش كرد. باید مراقب باشید كه هنگام صحبت با فرزند بزرگتر زیاد او را نصیحت نكنید كه «تو بزرگتر هستی، تو باید رعایت كنی، تو باید همیشه گذشت كنی و...» چرا كه این صحبتها ممكن است فرزندان اول را كمی آزرده كند. 14- مواظب باشید تا نشانههای اضطراب را در كودكان بموقع تشخیص دهید. نشانههایی مثل ناخن جویدن، مكیدن انگشت، شبادراری، لكنت زبان، بیقراری و پرخاشگری، ترس، كابوس و... اگر در او دیده شوند باید دید از چه موقع و به چه مدت به وجود آمده در بیشتر موارد، این نشانهها با ورود نوزاد شروع شده یا شدت یافتهاند. این نشان میدهد والدین نتوانستهاند كودك خود را با ورود نوزاد سازگار كنند و باید رفتار خود را تعدیل كنند یا حتی در صورت لزوم با یك مشاور صحبت كنند.
کودکتان را با واقعیت آشنا کنید
پنهان کردن واقعیتها از کودکان نه تنها به سلامت روحی و روانی آنها کمک نمیکند بلکه در آینده آنها را دچار مشکلات روحی جدی میکند. با توجه به سن و سال کودکتان و با درنظر گرفتن فهم و درک او از مسایل زندگی به فرزندتان بیاموزید که هر کسی در زندگی مشکلاتی دارد و زندگی سراسر خوشبختی و راحتی نیست. مسلما کودکان در سنین کم نمیتوانند بسیاری از مشکلات را درک کنند اما اینکه آنها را بهطور کامل از دنیای واقعی دور نگه دارید نیز بههیچوجه صحیح نیست. به کودکتان بیاموزید هر کسی در زندگی مشکلاتی دارد و آنها همه طبیعی هستند و با مواجه شدن با مشکلات نباید ناامید شد بلکه باید بیشتر تلاش کرد تا مشکلات را با موفقیت پشت سر گذاشت.